"اینجا" تقریبا کجاست!؟
...
پیچیدم تو کوچه ، مدتها گذشته
بود از آخرین بار ، یه خرده از برفها هنوز آب نشده بود و تو سایه سار دیوار جا خوش
کرده بودن،، پرانتز باز ،، آفتاب با همه ابهتش زورش به سایه هایی که هویتشون رو
مدیون چهارتا خشت و دو تا استامبولی ملاتَن که میشه دیوار، نمیرسه،، پرانتز بسته!
،، برفها خیلی فوکوس نکشیدن از چشمام! تیر برق اما چیزی بود که دیدمش!
...
امتداد سیم ها تا ازل و ابد
برسن به هم
این تیر
برق شاید اول و آخر دنیاس ، شایدم وسطشه
شایدم به
قول یکی از رفقا "ما عادت کردیم روی جهلمون اسم بذاریم!"
...
یه خرده که سرازیر شدم کوچه رو
به سمت پایین، رسیدم دمه در خونه ای که دنیا از درش شروع میشد و توو ایوونش اوج
میگرفت!
حالا اون
در :::
------------------------------------
پ.ن:
1.تولد حضرت زهرا میگن روز زنه! واسه ما اما همون روز مادر باشه بهتره، تبریک میگم خلاصه.
2.دلم تنگه مادر بزرگمه، حق مادریی که گردن ما داره محفوظ، خدا بیامرزه همه ی رفتگان رو.
3.لوکیشن: طالقان، روستای هشان، خونه مادربزرگ ایضا این هم هزارتا قصه داره!
4.علیرضا گفته بود تصویر بذارم، اطاعت امر کردم.
2- پرانتز باز ،، آفتاب با همه ابهتش زورش به سایه هایی که هویتشون رو مدیون چهارتا خشت و دو تا استامبولی ملاتَن که میشه دیوار، نمیرسه،، پرانتز بسته!...اینجارو من 3بار خواندم تا فهمیدم این یه جمله تکمیلی در خصوص برفه...هر چند که تو متن فصلی تعیین نشده که بودن برف توضیح بخواد
3-برفها خیلی فوکوس نکشیدن از چشمام...به نظر من این جمله تراش می خواد...مضاف به اینکه این جمله برای مخاطبی که عکاسی می کنه مفهومه نه برای همه
4-امتداد سیم ها تا ازل و ابد برسن به هم....اینم حس کردم یه تلنگری می خوای بزنی به روزمرگی ولی هنوز در نیومده
5-رسیدم به خونه ای که دنیا از دم درش شروع می شه...این عالی بود...تجربه همچین فضایی هم عالیه