در پِـیــــــــــــ...

منم مثه همه "در پی"ِ چیزهایی هستم که ...

در پِـیــــــــــــ...

منم مثه همه "در پی"ِ چیزهایی هستم که ...

"اینجا" تقریبا کجاست!؟

جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۲ ق.ظ

تیر برق

...

پیچیدم تو کوچه ، مدتها گذشته بود از آخرین بار ، یه خرده از برفها هنوز آب نشده بود و تو سایه سار دیوار جا خوش کرده بودن،، پرانتز باز ،، آفتاب با همه ابهتش زورش به سایه هایی که هویتشون رو مدیون چهارتا خشت و دو تا استامبولی ملاتَن که میشه دیوار، نمیرسه،، پرانتز بسته! ،، برفها خیلی فوکوس نکشیدن از چشمام! تیر برق اما چیزی بود که دیدمش!
...

امتداد سیم ها تا ازل و ابد برسن به هم
این تیر برق شاید اول و آخر دنیاس ، شایدم وسطشه
شایدم به قول یکی از رفقا "ما عادت کردیم روی جهلمون اسم بذاریم!"
...

یه خرده که سرازیر شدم کوچه رو به سمت پایین، رسیدم دمه در خونه ای که دنیا از درش شروع میشد و توو ایوونش اوج میگرفت!
حالا اون در :::

در

------------------------------------

پ.ن:

1.تولد حضرت زهرا میگن روز زنه! واسه ما اما همون روز مادر باشه بهتره، تبریک میگم خلاصه.
2.دلم تنگه مادر بزرگمه، حق مادریی که گردن ما داره محفوظ، خدا بیامرزه همه ی رفتگان رو.
3.لوکیشن: طالقان، روستای هشان، خونه مادربزرگ ایضا این هم هزارتا قصه داره!
4.علیرضا گفته بود تصویر بذارم، اطاعت امر کردم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۱
پوریا علاءالدینی

اینجا

در پی

دنیا

طالقان

نظرات  (۸)

1-تصویرات خوبن،مرسی از علیرضا برای پیشنهادت.
2- پرانتز باز ،، آفتاب با همه ابهتش زورش به سایه هایی که هویتشون رو مدیون چهارتا خشت و دو تا استامبولی ملاتَن که میشه دیوار، نمیرسه،، پرانتز بسته!...اینجارو من 3بار خواندم تا فهمیدم این یه جمله تکمیلی در خصوص برفه...هر چند که تو متن فصلی تعیین نشده که بودن برف توضیح بخواد
3-برفها خیلی فوکوس نکشیدن از چشمام...به نظر من این جمله تراش می خواد...مضاف به اینکه این جمله برای مخاطبی که  عکاسی می کنه مفهومه نه برای همه
4-امتداد سیم ها تا ازل و ابد برسن به هم....اینم حس کردم یه تلنگری می خوای بزنی به روزمرگی ولی هنوز در نیومده
5-رسیدم به خونه ای که دنیا از دم درش شروع می شه...این عالی بود...تجربه همچین فضایی هم عالیه

پاسخ:
ممنون از نظرات خوب و دقیقتون، سعی میکنم بهتر بشه.
با نظر شفق موافقم. و به نظرم اگر توضیحات انتهای متن نبود، متن جز شیوه نوشتن که روان و راحت هست چیزی نداشت، میشد خونه مادر بزرگ رو در متن آورد و دیگه نیازی به توضیح آخر نبود. برای کسانی که تجربه این حال و هوا رو دارند همین یادآوری مادر بزرگ باعث ورود به دنیای دیگه ای میشه و توجه رو به خود متن (احتمالا) کم میکنه. این متن میتونه مقدمه ای برای متن هایی در مورد اتفاقات داخل این خونه باشه.
پاسخ:
خیلی تشکر که با این دقت خوندید، ایشالا این لطفتون مستدام باشه.
۲۱ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۸ علیرضا از دیدنو
سلام
وقتی تصویر با نوشته هماهنگ باشه انگار یه اتفاق خوب میوفته همه چیز دیده میشه...تصاویر که خوبه درباره ی نوشته هم که دوستان توضیح دادن کامل...موفق باشی..
پاسخ:
ایشالا بهتر هم میشه با راهنمایی های شما و دوستان، شمام موفق باشی علی آقا!
سلام
من یاد متن های جلال ال احمد افتادم که میخواد یه چیزی رو بگه انقدر بهش حاشیه میده و تا هفتا کوچه اون ور رو میگه چه خبره که رشته کلام از دستت میره
یه جاهایی یادقی تر جایی که پرانتز اومده مانع تصویر سازی در ذهن میشه و برای ادم گنگ میشه

پاسخ:
تشکر که سر زدید، ایشالا بازم بیاید، و ممنون که دقت می کنید. در ضمن جلال همشهری منه بالاخره خون و خون رو میکشه! :دی
۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۲ پوریا علاءالدینی

واقعیتش نوشته از سه بخش تشکیل شده، بخش اول و سوم یه قصه س از حواشی عکس اول و قسمت دوم قصه ی خود عکسه البته قصه که نه در حقیقت یه شرح از حسم به عکس.

...

بازم خیلی تشکر که وقتتونو گذاشتید برای خوندن و نظر دادن.

چقدر خوب خودمونی بود..
اون پرانتز بازش هم عالی بود...
فقط کاش توی خود متن یه نشونه میدادی تا بفهمیم خونه مادربزرگ رو داری میگی 
پاسخ:
تشکر، واقعیت به نظرم رسید که ذات یه خونه ی قدیمی میتونه حس آدم رو برانگیزه البته مادربزرگ هم میتونه این انگیزش رو تشدید کنه.
در هر حال "در پی" بهتر شدنم!
بازم ممنون.
دور اول که خوندمش برام پیچیده بود مخصوصا نوشته ی تو پرانتز ولی بعد از خوندن کامنتا و به خصوص توضیح و نکته سنجی شفق جانمان دوباره که خوندم دیدم یکم تمرکز میخواست و خوندن مجدد :)  و این دری که دنیا ازش شروع میشه خیلی خوبه.. هم خودش هم عکسش
پاسخ:
تشکر که تشریف آوردید و وقت گذاشتید، دیگه چیزیه که از دستم برمیاد!! ایشالا بهتر میشه. بازم تشریف بیارید خوشحال میشیم. بازم ممنون.
http://jayezefereshteh.ir/
یه نگاه به این بنداز و اگه خودت یا دوستات موضوع مرتبط باهاش دارید گمون نکنم تجربه اش بد باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی